روز اوليکه رييس صدام کرد ودستور داد که به سياره زمين برم شوکه شدم.

بعبارتی داغون شدم.


تااون زمان مأموريتهای زيادی رفته بودم اما هيچکدوم از فرمانده ها بازمين ميونه خوبي نداشتند.


هرزگاهي خاطراتشون روميشنيدم هيچکس توزمين بهش خوش نگذشته بود.


خيلي چونه زدم که رييس مأموريتمو تغييربده اما اصرارهام جواب نداد گويا همه فرمانده ها يه بار به زمين رفته بودن و حالا نوبت من بود.
مريخ...من...رييس..


بله من يک مريخيم سياره اي که تازه شماها کشفش کردين وخيلي چيزاازش نميدونين که من ميدونم.
مهمترين دليلي که فرمانده ها از زمين بدشون مياد همين موضوع جديده.
مهاجرت به سياره ما!

وانگار نميدونن که رييس اجازه اقامتشون رو هرگز نميده.
مگراينکه براي ما کارکنن

من"Space Karmax"سِمَتي شبيه به سِمَت فرماندهان قديمي زمين دارم پس به من اينجا ميگن فرمانده!
اما اسم من دقيقا اينه"Space Karmax"

 

بقیه مطالب درکانال:

khateratespacekarmax@ 👽